اخلاق و تأثیرگذاری در آیندهنگاری بصری

سعید رهنما
سینما، فراتر از یک هنر و سرگرمی، قدرتی بیسابقه در شکلدهی به ادراکات و انتظارات ما از آینده دارد. این توانایی شگرف، با خود مسئولیت اخلاقی سنگینی را برای سینماگران به همراه میآورد. هنگامی که فیلمی، تصویری از آینده را به نمایش میگذارد، این تصویر میتواند نه تنها الهامبخش باشد، بلکه دیدگاههای ما را تحت تأثیر قرار دهد و حتی مسیرهای واقعی را شکل دهد.
این مسئولیت اخلاقی، در قلب فرآیند آیندهنگاری بصری قرار دارد. سینماگران، با انتخاب روایتها، خلق شخصیتها و طراحی دنیاها، در حال ساختن روایتی جمعی از فردا هستند. این روایت میتواند به سمت امید و پیشرفت هدایت کند، یا هشداردهنده خطرات و تاریکیها باشد.
یکی از جنبههای این مسئولیت، اجتناب از تحریف و سادهانگاریهای خطرناک است. آینده بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را به یک روایت واحد، چه آرمانشهری و چه دیسوتوپیایی، تقلیل داد. سینماگران باید در برابر وسوسهی ارائه پاسخهای قطعی یا ترساندن بیمورد مخاطبان مقاومت کنند.
اغلب، فیلمهای علمی-تخیلی تمایل دارند آینده را به شکلی افراطی مثبت یا منفی به تصویر بکشند، اما واقعیت آیندهها در طیفی خاکستری از احتمالات قرار دارد. نمایش این طیف، خود نیازمند رویکردی مسئولانه و متفکرانه است.
جنبهی دیگر، بازتاب دادن تنوع و کثرت دیدگاههاست. آینده محصول انتخابهای انسانی است و این انتخابها از فرهنگها، تجربیات و ارزشهای گوناگون سرچشمه میگیرند. سینما نباید تنها به روایت آینده از یک منظر خاص (مثلاً غربی یا مردسالار) بپردازد.
تصویرسازی آینده باید شامل صداهایی از تمامی اقشار جامعه، فرهنگها و گروههای قومی باشد. این امر به غنای سناریوها افزوده و از تحمیل یک دیدگاه واحد به مخاطبان گسترده جلوگیری میکند. تنوع در روایتها، پایداری آینده را تقویت میکند.
همچنین، سینماگران مسئولیت دارند تا پیامدهای ناخواسته تکنولوژی و پیشرفت را کاوش کنند. بسیاری از نوآوریها با هدف بهبود زندگی معرفی میشوند، اما میتوانند پیامدهای اجتماعی یا اخلاقی پیشبینی نشدهای داشته باشند.
فیلمهایی که به این پیامدهای پنهان میپردازند، مانند شبکه اجتماعی (The Social Network، ۲۰۱۰) که به پیامدهای شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی پرداخت، یا گاتاکا (Gattaca، ۱۹۹۷) که تبعیض ژنتیکی را به تصویر کشید، نقش حیاتی در آگاهیبخشی ایفا میکنند.
مسئله سوگیری و اخلاق در هوش مصنوعی نیز از جمله مسئولیتهای جدید سینماگران است. با توجه به افزایش حضور AI در زندگی واقعی، فیلمها باید به این موضوع بپردازند که چگونه الگوریتمها میتوانند سوگیریهای انسانی را بازتولید یا تشدید کنند و چه پیامدهای اخلاقی برای جامعه به همراه دارند.
مثلاً، فیلمهایی که رباتها را صرفاً به عنوان شرور یا خیر مطلق به تصویر میکشند، ممکن است از پیچیدگیهای اخلاقی AI غافل شوند. نیاز است که به ابعاد میانی و روابط پیچیده انسان و ماشین پرداخته شود.
علاوه بر این، سینماگران باید در قبال تأثیر عاطفی و روانشناختی محتوای خود مسئول باشند. روایتهای آیندهگرا، به ویژه دیسوتوپیاها، میتوانند تأثیر عمیقی بر روان مخاطب داشته باشند. ایجاد حس ناامیدی مطلق، میتواند به بیعملی و انفعال منجر شود.
هدف از نمایش آیندههای تاریک، ایجاد ترس فلجکننده نیست، بلکه تحریک به تفکر و اقدام است. تعادل بین هشدار و امید، یک چالش اخلاقی مهم برای فیلمسازان آیندهنگر است.
سینما همچنین نقش مهمی در مسئولیت اجتماعی شرکتهای تولیدکننده محتوا دارد. با افزایش نفوذ پلتفرمهای پخش آنلاین و قدرت شرکتهای بزرگ سینمایی، این نهادها نیز مسئولیت دارند که محتوایی را پشتیبانی کنند که به ارتقای آگاهی جمعی و تفکر آیندهنگرانه کمک کند.
این مسئولیت شامل سرمایهگذاری در داستانهایی است که به چالشهای جهانی میپردازند، صداهای به حاشیه رانده شده را به رسمیت میشناسند و به جای تکرار کلیشهها، به کاوش در راهحلهای نوآورانه برای آینده میپردازند.
در نهایت، مسئولیت اخلاقی سینماگران در آیندهنگاری بصری، به معنای پرهیز از بیطرفی کامل نیست، بلکه به معنای آگاهی عمیق از قدرت خود در شکلدهی به واقعیت است. آنها با هر داستان، نه تنها یک فیلم میسازند، بلکه فصلی از کتاب بزرگ "آیندهی ممکن" را مینویسند.
این نقش، سینما را از صرفاً یک هنر به یک نهاد اجتماعی و فلسفی حیاتی تبدیل میکند که باید در قبال تصاویری که به اشتراک میگذارد و تأثیری که بر ذهن و قلب مخاطبانش میگذارد، پاسخگو باشد. آگاهی از این مسئولیت، میتواند به خلق آثاری منجر شود که نه تنها سرگرمکننده، بلکه عمیقاً تأملبرانگیز و روشنگر برای مسیر آیندهی بشریت باشند.