محدودیتهای دید: سینما و آیندههای محتمل

سعید رهنما
سینما، با تمام قدرت شگرف خود در تصویرسازی آینده، همچون هر ابزار پیشبینی دیگری، با محدودیتهای ذاتی روبروست. این محدودیتها نه تنها از پیچیدگی غیرقابل پیشبینی آینده نشأت میگیرند، بلکه ریشه در ماهیت خود سینما به عنوان یک هنر روایی و مدیومی که تحت تأثیر عوامل انسانی و فرهنگی است، دارند. درک این محدودیتها برای هر آیندهپژوهی که به سینما به عنوان یک منبع اطلاعاتی مینگرد، حیاتی است.
یکی از اصلیترین محدودیتها، گرایش سینما به دراماتیزه کردن و اغراق است. برای جذابیت داستان، فیلمها اغلب سناریوهای افراطی (چه آرمانشهری و چه دیسوتوپیایی) را به تصویر میکشند. این اغراق، در حالی که برای سرگرمی مؤثر است، ممکن است تصویری غیرواقعبینانه یا تحریفشده از آینده ارائه دهد.
برای مثال، بسیاری از فیلمهای پسارستاخیزی، جامعهای کاملاً فروپاشیده را نشان میدهند که در آن هیچ ساختار یا امید بهبودی وجود ندارد. در حالی که بحرانها واقعیت دارند، میزان مطلق فروپاشی در این آثار غالباً برای ایجاد شوک و درام است، نه بازتاب دقیق احتمال وقوع.
محدودیت دیگر، سوگیریهای فرهنگی و زمانی است که بر دیدگاه فیلمسازان تأثیر میگذارد. هر فیلمی، محصول زمان و مکان خاص خود است و تحت تأثیر ارزشها، ترسها و دغدغههای فرهنگی دوران خود ساخته میشود. این سوگیریها میتوانند تصویر آینده را به شدت تحتالشعاع قرار دهند.
برای مثال، فیلمهای علمی-تخیلی دهههای میانی قرن بیستم، اغلب بر نگرانیها از جنگ هستهای یا رشد جمعیت بیش از حد تمرکز داشتند، در حالی که دغدغههای زیستمحیطی کنونی کمتر مورد توجه قرار میگرفتند. این نشان میدهد که پیشبینیهای سینمایی، بیشتر بازتابی از نگرانیهای حال هستند تا پیشبینی دقیق آینده.
فناوریهای پیشبینینشده یا "قوهای سیاه" نیز از جمله مواردی هستند که سینما (مانند هر مدل پیشبینی دیگری) در مواجهه با آنها ناتوان است. رویدادهای غیرمنتظره و تحولآفرین که تأثیرات عظیمی دارند، معمولاً از چشماندازهای سینمایی دور میمانند زیرا خارج از منطق و روندهای شناختهشدهی زمان حال هستند.
فیلمها نمیتوانند اختراع بعدی که دنیا را دگرگون میکند یا یک پاندمی کاملاً جدید را پیشبینی کنند؛ آنها تنها میتوانند پس از وقوع چنین رویدادهایی، به کاوش در پیامدهای آنها بپردازند و داستانهای جدیدی خلق کنند. این "ناخودآگاهی ذاتی" در مورد نوآوریهای کاملاً غیرمنتظره، یک محدودیت اساسی است.
علاوه بر این، سینما اغلب تمایل دارد بر روایتهای تکنولوژیمحور تمرکز کند و از پیچیدگیهای تعاملات انسانی، اجتماعی و روانشناختی غافل شود. گاهی اوقات، فناوری به عنوان راهحل یا مشکل نهایی نشان داده میشود، در حالی که در واقعیت، پیامدهای انسانی آن بسیار ظریفتر و چندوجهیترند.
فیلمها ممکن است نشان دهند که رباتها دنیا را تسخیر میکنند، اما کمتر به این میپردازند که چگونه تغییر در قوانین کار، نابرابریهای درآمدی یا ساختار خانواده تحت تأثیر اتوماسیون قرار میگیرد. این "فناوریزدگی" میتواند دیدگاه ناقصی از آینده ارائه دهد.
محدودیتهای اقتصادی و تجاری نیز نقش مهمی ایفا میکنند. صنعت سینما، به عنوان یک کسبوکار، باید فیلمهایی تولید کند که مخاطب جذب کنند و سودآور باشند. این فشار تجاری میتواند باعث شود که سناریوهای پیچیده، کمتر جذاب، یا بحثبرانگیز، کنار گذاشته شوند.
تولیدکنندگان ممکن است به سمت روایتهای امتحانشده و پرفروشتر تمایل پیدا کنند، حتی اگر آن روایتها تصویر کامل یا دقیقتری از آینده را ارائه ندهند. این امر میتواند منجر به تکرار کلیشهها شود.
در نهایت، سینما به دلیل ماهیت روایی خود، اغلب پیامدهای درازمدت و غیرخطی روندهای را به خوبی نشان نمیدهد. فیلمها معمولاً بر روی یک نقطهی اوج دراماتیک تمرکز میکنند و ممکن است از بررسی فرآیندهای تدریجی، پیچیده و چندلایه که در واقعیت به تحولات منجر میشوند، غافل شوند.
بنابراین، نگاه کردن به سینما برای "پیشبینی دقیق" آینده اشتباه است. سینما بیشتر یک "کاوشگر احتمالات" و یک "محرک تفکر" است. این مدیوم، با آویختن بر شاخههای محتمل آینده، به ما کمک میکند تا درباره آنها فکر کنیم، اما لزوماً مسیر قطعی را نشان نمیدهد.
با این حال، حتی با وجود این محدودیتها، سینما همچنان یک ابزار بیبدیل در آیندهپژوهی باقی میماند. این مدیوم، با قدرت تخیل و روایت، فضایی برای بحث، هشدار و الهام فراهم میکند که هیچ گزارش علمی یا آماری به تنهایی قادر به ایجاد آن نیست.
سینما به ما یادآوری میکند که آینده نه از پیش نوشته شده است و نه تکبعدی. بلکه مجموعهای از احتمالات است که با انتخابها و اقدامات ما در زمان حال شکل میگیرد. درک این محدودیتها، قدرت آیندهپژوهانه سینما را کاهش نمیدهد، بلکه آن را واقعبینانهتر و مفیدتر میسازد.
در نهایت، سینما به جای ارائه پاسخهای قطعی، پرسشهای درستی را دربارهی آینده مطرح میکند. این پرسشها، ما را به سمت تفکر عمیقتر و آمادهسازی برای مواجهه با ناشناختهها سوق میدهند.