پیش بینی و آینده نگاری
سعید رهنما
دو رویکرد اساسی در علم آینده پژوهی وجود دارد. رویکرد اول را اصطلاحا “پیش بینی” (Forecast) می نامند. این رویکرد به دنبال شناسایی آینده و نه صرفا پیشگویی آن است. در این خصوص عنوان می شود که ارزش پیش بینی در سودمندی آن است، نه در تحقق آن. با بررسی این گزاره به نزدیکی آن با مفهوم چگونگی بهره برداری از فرصت و کیفیت آن پی می بریم. همچنین در جهت پیشبرد اهداف این رویکرد که همزمان با شکل گیری علم آینده پژوهی، ظهور یافت بیش از یکصد تکنیک توسعه یافته است.
رویکرد دوم که در چند دهه اخیر به آن توجه ویژه ای شده است و در جایگاه بسیاری مهمی قرار دارد ” آینده نگاری” (Foresight) است. در این رویکرد، پارادایم عمده شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا است. در واقع این گونه عنوان می شود که مسئولیت خطیر ما در قبال آینده، تعالی آن است و نه پیش بینی آن.
آیندهنگاری فرآیندی سیستماتیک، مشارکتی و گردآورنده ادراکات آینده است، که چشم اندازی میانمدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روزآمد و بسیج اقدامات مشترک بنا میسازد. آیندهنگاری ابزاری برای درک آیندههای محتمل، آمادگی بهتر برای رویارویی با آینده و تصمیمسازی برای نیل به آیندهای مطلوب است. آیندهنگاری شامل تلاشی نظام مند برای بررسی و خلق آیندهی درازمدت علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه بهمنظور شناسایی فناوریهای عام نوظهور، حوزه های پرمنفعت اقتصادی و سایر حوزههای زیربنایی راهبردی است که به احتمال فراوان، بیشترین منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را خواهند داشت. آیندهنگاری نوعی مدیریت و مهندسی جامع آینده و ایجاد فرصت برای ساختن آیندهی مطلوب است. آیندهنگاری کار خود را با شناسایی آینده ی بدیل آغاز می کند و با بررسی آنها، امکان وقوع و اثربخشی هر انتخاب را مشخص میکند. بعد از این مرحله نوبت به انتخاب گزینهی مطلوب بر اساس معیارهای امکان و اثربخشی میرسد، در واقع خروجی این مرحله لیستی از اولویتهای برتر از تصاویر آینده میباشد.
در علم آینده پژوهی، آینده به انواع مختلفی دسته بندی می گردد. این دسته بندی به شرح ذیل است:
۱- حال: آینده بلافصل (از اکنون تا یک سال بعد)
۲-آینده نزدیک (از اکنون تا یکی دو سال بعد)
۳- آینده میان مدت (۵تا۲۰ سال بعد)
۴-آینده بلندمدت (۲۰تا۵۰ سال بعد)
۵-آینده دور (۵۰سال دیگر و بعد از آن)