روش شناسی آینده پژوهی جهانی
در این مقاله به طور اجمالی به نقش روش تجریدی مطالعات جهانی شدن در توسعه روششناسی آیندهپژوهی از طریق ساختن مفاهیم کلیدی همچون مفهوم جامعه جهانی برای مطالعه روندهای آتی در تحولات اجتماعی پرداخته میشود.
ایده اصلی در روش تجریدی مطالعات جهانی شدن مبتنی بر این حقیقت بنیادی است که میتوان با ساختن مفاهیم کلیدی که بیانگر ساختارهایی هستند که در صورت تحقق ظرفیتهای بالقوه موجود میتوانند در آینده تجلی عینی پیدا کنند، به الگوهای نظری برای مطالعه تحولات آتی نظام های اجتماعی دست یافت.
برای توضیح نقش این روش بویژه از طریق ساختن مفاهیم یاد شده، در توسعه روششناسی آیندهپژوهی، ابتدا اشارهای به برخی روشهای عمده آیندهپژوهی که میتوانند از جمله موضوعات اصلی روششناسی آیندهپژوهی تلقی گردند، خواهد شد تا به کمک آنها بتوان پیوند و ارتباط ایده این مقاله با توسعه روششناسی آیندهپژوهی را بهتر توضیح داد.
موضوع مطالعات آیندهپژوهی دارای ویژگیهایی است که آن را از موضوع مطالعات مربوط به پدیدههای گذشته یا پدیدههای موجود متمایز میسازد. یکی از مهمترین این ویژگیها آن است که موضوع مطالعات آیندهپژوهی در زمان حال تحقق عینی و واقعیت مستقل از ذهن انسانی ندارد، در حالی که موضوع مطالعات گذشته یا حال تحقق عینی داشته و به عبارت دیگر متعین است. بدین لحاظ آیندهپژوهی بطور بنیادی با پدیده عدم قطعیت روبرو است که روش مطالعه تحولات آتی و در نتیجه روششناسی ناظر بر آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
عینیت و وجود واقعیت مستقل از ذهن در مطالعه پدیدههای گذشته و یا حال، امکان مطالعه تجربی و کاربرد روش “فرضی – استنتاجی” را در خصوص آن پدیدهها فراهم میآورد. بنابراین موضوع عینی این پدیدهها روششناسی مطالعه آن ها را تحت تأثیر قرار داده است. این درحالی است که همانطوری که اشاره شد فقدان موضوع عینی و متعین در مطالعات آیندهپژوهی اجازه کاربرد روش تجربی را نمیدهد. بنابراین از دیدگاه فلسفه علم تجربی که در آن معیار تمیز روش علمی از روش غیرعلمی کاربرد روش تجربی است (Popper, 1994)، عدم امکان کاربرد این روش در حوزه مطالعات آیندهپژوهی این سوال عمده را فراروی روششناسی آن قرار میدهد که آیا اساساً میتوان با روش علمی به مطالعه آینده پرداخت؟
با ضعیف شدن امکان کاربرد روش تجربی در مطالعات آیندهپژوهی، ضرورت کاربرد روش تجریدی و ساختن مفاهیم نظری براساس ظرفیتهای بالقوه موجود که قابلیت تحقق در آینده را دارند در مطالعات مذکور تقویت میگردد.
با نگاهی اجمالی به برخی مضامین و مفاهیم مهم در روشهایی که برای مطالعات آیندهپژوهی مورد توجه بوده، میتوان به این نکته اساسی دست یافت که در این مفاهیم و مضامین نیز به ضرورت کاربرد روش تجریدی و استفاده از مفاهیم نظری برای بررسی و پیشبینی وقایع و روندهای آتی توجه شده است.
مفاهیمی همچون روندها (Trends)، سناریوها (Scenarios) و نیروهای کلیدی (Key Forces) از یک سو و مضامینی هم چون نگرش ها (Visions)، مأموریتها (Missions) و اهداف (Goals) از سوی دیگر، در روشهای آیندهپژوهی به کار میآیند و روششناختی آیندهپژوهی لاجرم با آن ها سروکار دارد. توجه به ارتباط نظامیافته این مفاهیم و مضامین در روشهای آیندهپژوهی حاکی از آن است که در آن ها به کاربرد روش تجریدی و استفاده از مفاهیم نظری برای مطالعه آینده توجه شده است، اگرچه این کاربرد نیازمند توسعه و گسترش بیشتری است.
تحلیل روندها در روشهای آیندهپژوهی از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. از طریق مطالعه این روندها بویژه به کمک تحلیل نیروهای کلیدی مؤثر بر روندها، در مطالعات آیندهپژوهی سناریوهای مختلفی که احتمال وقوع آن ها در آینده وجود دارد، طراحی میشوند. سناریوها در واقع برای مطالعه نظامیافته چالشها و فرصتهای آتی شکل میگیرند و اگرچه آنها پیشبینیهای مشخصی از آینده نیستند، اما ابزار مناسبی برای چگونگی مطالعه و برخورد با شرایط مختلفی هستند که احتمال وقوع آنها در آینده زیاد میباشد (Institute for Alternative Future,2003). اما سناریوها به عنوان مهم ترین ابزارها در روششناسی آیندهپژوهی خود تحت تأثیر نگرش طراحان آنها درباره چشمانداز مطلوب از آینده شکل میگیرند. بدین ترتیب پیوندی میان مفاهیمی که بر چشمانداز مطلوب از آینده تأثیر میگذارند و سناریوهایی که با توجه به روندهای فعلی و نیروهای کلیدی مؤثر بر شکلگیری آنها پیشنهاد شدهاند، برقرار میگردد.
چشمانداز مطلوب از آینده در قالب مفاهیمی مانند نگرشها، مأموریتها و اهداف تعیین شده برای تحقق آنها شکل کاربردی پیدا کرده و با برقراری پیوند با تحلیل روندهای موجود، یک چارچوب نظری برای مطالعة آینده فراهم میکند که در آن به دلیل توجه به نقش چشمانداز مطلوب در شناخت آینده عملاً از مفاهیم تجریدی در روششناسی آیندهپژوهی استفاده شده است.
رویکرد روششناختی رئالیسم انتقادی در مطالعات آیندهپژوهی نیز بیانگر توجه به اهمیت تجرید و مفهومسازی1 در شناخت آینده است. بنا به اعتقاد طرفداران کاربرد رئالیسم انتقادی در آیندهپژوهی، دو محور اصلی این رویکرد یکی پذیرش واقعیت مستقل از ذهن انسانی به عنوان موضوع مطالعه و دیگری ضرورت نگرش انتقادی و در حال تحول و تکامل برای شناخت آن واقعیت است. ارزش کاربرد این رویکرد روششناختی در آیندهپژوهی در آن است که این رویکرد از یکسو به توضیح واقعیتها همزمان با داوری انتقادی در مورد آنها میپردازد و از سوی دیگر از تجرید و مفهومسازی برای نگرش انتقادی به وقایع آتی استفاده میکند (Sayer,1992). بنابراین از آنجائیکه مطالعات آیندهپژوهی بجای استفاده از روش تجربی نیازمند کاربرد روشهای تجریدی و مفهومسازی است و روش رئالیسم انتقادی نیز بر اهمیت این روشها در ارائه الگوهایی که برای شناسایی و مطالعه آینده به کار میروند، تأکید دارد، این روش به عنوان بخشی از روششناسی آیندهپژوهی توصیه شده است (Southern, 1997).
در واقع براساس رویکرد رئالیسم انتقادی، تدوین و توسعه چارچوبها و مفاهیم نظری یک بخش اساسی برای توسعه سناریوهای مختلف از آینده است که در آنها نقش نگرشها و دانش عوامل مؤثر در شکلدهی وقایع آتی نیز در نظر گرفته میشود (Inayatullah, 1996).
اکنون با توجه به نگاه اجمالی به مفاهیم و مضامین یاد شده میتوان با اشارهای به نقش مفاهیم کلیدی در مطالعات جهانی شدن، که بدون تردید بخشی از این مطالعات را باید مطالعات معطوف و مربوط به روندهای آتی به شمار آورد، به تأثیر آنها به عنوان مصداق بارزی از کاربرد تجرید و مفهومسازی برای توسعه روششناسی آیندهپژوهی پرداخت.
همان طوری که جان اسکالت یکی از نظریهپردازان جهانی شدن بحث کرده است، دانش ما از جهانی شدن بطور اساسی وابسته به تعریف ما از این پدیده و فرایند است (Scholte,2002)، در میان تعاریف مختلف از جهانی شدن برخی از آنها جهانی شدن را صرفاً براساس ویژگیهای روندهای جاری و تحقق یافته آن تعریف کردهاند و برخی نیز آنرا با توجه به ظرفیتهای بالقوهای که میتواند در آینده تحقق یابد معنا کردهاند. برای مثال اسکالت خود جهانی شدن را فرایند برقراری و گسترش پیوندهای فراملیتی (Suprateritoriality) بین مردم در سطح جهانی میداند (Scholte, 2002)، یا دیوید هلد آن را جهانی شدن سازمان فضای اجتماعی زندگی انسان ها و جهانی شدن الگوها و جریانهای تعامل اجتماعی (Held, 1992, 2002) به شمار میآورد. همچنین گیدنز جهانی شدن را جهانی شدن روابط اجتماعی دانسته است (Geddins, 1999). در مقابل تعاریف دیگری نیز وجود دارد که این پدیده را براساس مفهوم جهانی (Globality) که ناظر بر تحقق یک جامعه جهانی به عنوان کلیترین چارچوب نهادی و روابط اجتماعی برای عمل و زندگی نوع بشر تعریف میکند. (Shaw, 1999). در این رویکرد جامعه جهانی به عنون مجموعهای از نهادها و روابط اجتماعی جهانی شده است که مفهوم آن از تجرید و مفهومسازی براساس ظرفیتهای بالقوه موجود در جوامع انسانی حاصل شده است. به عبارت دقیقتر اگرچه شکلگیری جامعه جهانی در حال حاضر در مراحل اولیه تحقق عینی خود است اما میتوان ویژگیهای نظری آنرا مستقل از روندهای فعلی و براساس ظرفیتهای بالقوه موجود برای شکلگیری یک جامعه جهانی در آینده براساس روش تجرید و مفهومسازی که از جمله مهمترین توانایی های ذهن بشری است، مشخص کرد.
در اینجاست که مفاهیم جهانی شدن همچون مفهوم جامعه جهانی که نه صرفاً براساس روندهای فعلی جهانی شدن، بلکه براساس روندهایی از جهانی شدن که در آینده امکان بروز آنها وجود دارد، به کمک روششناسی آیندهپژوهی میآید. از آنجائیکه بدون تردید یکی از وظایف اصلی روششناسی آیندهاندیشی بررسی و داوری در مورد روشهایی است که براساس آنها تحولات اجتماعی آینده جهان را باید مورد بررسی قرار داد، به روشنی میتوان به نقش تجرید و مفهومسازی که ثمره آن شکلگیری مفاهیم بنیادی برای مطالعه آینده است در توسعه روششناسی آیندهاندیشی پی برد.
در یک جمعبندی از مباحث مطرح شده میتوان گفت که کاربرد مفاهیم کلیدی همچون جامعه جهانی که خود ثمره استفاده از روشهای تجرید و مفهومسازی است و امکان شکوفایی و تحقق آنها در آینده وجود دارد، امکان مطالعه تحولات اجتماعی آینده جهان را در قالب مطالعات جهانی شدن، فراهم میآورد. بنابراین کارایی کاربرد چنین روشهایی در مطالعات جهانی شدن که خود از جمله مطالعات معطوف به آینده محسوب میشوند، شاهد خوبی برای امکان استفاده از تجرید و مفهومسازی برای مطالعه آینده و در نتیجه توسعه روششناسی آیندهپژوهی براین اساس به شمار میآید.
در پایان به نظر میرسد یک راه برون رفت روششناسی آیندهپژوهی از معضل فقدان واقعیت عینی به عنوان موضوع مطالعه، استفاده از روش تجرید و مفهومسازی از تحولات و وقایعی است که اگرچه در حال حاضر وجود عینی ندارند اما ظرفیت و امکان وقوع آنها در آینده را میتوان از هم اکنون شناسایی کرد.
در واقع روششناسی آیندهپژوهی که محتاج مبنایی برای تعیین صحت و سقم روشهای مطالعه آینده است، با توجه به تجربه مطالعات جهانی شدن در استفاده از مفاهیم تجریدی میتواند امکان شناسایی ظرفیتهای بالقوه موجود به عنوان اساسی برای تحقق آینده را به کمک تجرید و مفهومسازی به اساسی جدید برای توسعه خود مبدل سازد.
منابع:
1. Karl. Popper, The Logic of Scientific Discovery, Routledge, London and New York, 1994
2. Institute for Alternative Futures, The Future Belongs to Those Who... . A Guide For Thinking About the Future (WWW.altfutures.com(
3. Sayer, A., 1992, Method in Social Science: A Realist Approach, Routledge, London.
4. Alan Southen, Method in Future Studies: The Value of Critical Realism, World Future Studies Federation, XV World Conference, Brisbane Australia, 29 September, 3 October, 1997.
5. Inayatuallah, S., 1996, Methods and Epistemologies in Futures Studies, in R. Slaughter (ed), The Knowledge Base of Futures Studies, DDM Media Group: Australia.
6. Held, David and Anthony Mc Gerw, 1999, Global Transformations: Polities, Economics, and Culture, Stanford University Press, CA.
7. Held, David and Anthony Mc Gerw, 2002, Globalization / antiglobalization. London: Polity.
8. Giddens, A., 1999, Runaway World: How Globalization is Reshaping Our Lives, London: Profile Books.
9. Scholte, J. A., 2002, What is Globalization? The Definitional Issue-Again, CSGR Working Paper, No 109/02, Warwick University.
10. Shaw, Mrtin, 1999, Globality as a Revolutionary Transformation, in Polities and Globalization, London: Routledge.