مرکز مطالعات آینده پژوهی و توسعه استراتژیک

سعید رهنما

روز هفتم اکتبر بود که رسانه ها از حمله حماس به اسرائیل خبر دادند، حمله ای که مقامات اسرائیلی را غافلگیر کرد. یکی از افرادی که غافلگیر شد، بنجامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بود. او که پیش از وقوع این جنگ در وضعیتی بحرانی قرار داشت، به محض وقوع این جنگ، وارد بحرانی بزرگ تر شد. حالا می توان گفت نتانیاهو هم باید در جبهه داخل و هم در جبهه خارجی، مبارزه کند و احتمالاًً شانسی برای پیروزی ندارد. او هنوز مسئولیت اتفاقات اخیر در اسرائیل را نپذیرفته و به همین دلیل بیش از پیش مورد نقد قرار گرفته است. بسیاری از یهودیان معتقدند او باید دولتش را تسلیم بنی گانتز، وزیر دفاع سابق اسرائیل کند چرا که بر این باورند که نتانیاهو توان مدیریت آن ها را ندارد. به این ترتیب نتانیاهو در حال حاضر با بحرانی در خانه و بیرون از خانه رو به رو است و راه نجات ندارد.

به احتمال زیاد او این وضعیت را بهترین سناریو ممکن برای خودش می داند تا ضمن یک بازسازی داخلی و حذف افراد ناتوان، اسرائیل را در وضعیت جنگی نگه دارد و تمامی تلاش خود را برای دستیابی به یک موفقیت و پیروزی در غزه و حذف کامل فلسطینیان به انجام رساند. به واقع این تنها راه اصولی و منطقی پیش روی او برای فرار از مشکلات داخلی و خارجی است، سناریوی پیروزی در جنگ ...

اما رصد مداوم فعالیت ها و تصمیمات او نشان می دهد که بی کفایتی او حتی در شرایط بحرانی و حساس کنونی اش نیز ادامه دارد، زیرا اسرائیل را درگیر یک جنگ خیابانی تمام عیار نموده و ضمن وارد نمودن هزینه های بسیار به اسرائیل، احتمال موفقیت در کوتاه مدت نیز به زیر 50% رسیده است. او مجبور است با لابی های سیاسی عظیم، حمایت کشورهای اروپایی و آمریکا را بدست آورده و سازمان های جهانی را به کمک فرا خواند، ادامه این شرایط به طور قطع برای همیشه در تاریخ او را منفورترین و بی عقل ترین چهره سیاسی تاریخ اسرائیل خواهد نمود.

سناریو انتخابی او راه خروج مشخصی ندارد و او امید دارد تا با پروپاگاندا و لابی های سیاسی خود را به جلو برده تا شاید! ارتش اسرائیل از این جنگ با پیروزی خارج شود، وصعیتی که او با هر شرایطی تصمیم به خروج از آن بگیرد، آن را به پیروزی تعبیر خواهد کرد...